منفعل نباش !
از این همه منفعل بودن خسته شدم. بسه دیگه. کافیه. توی همه این سالها اگر یه کاری رو مداوم ادامه داده بودم و سختی ها و گرما و سرماش رو تحمل کرده بودم الان خیلی حسرت ها رو نمیخوردم.
تا کی باید بشینم غر بزنم که راهم دوره و همه جا با تاخیر میرسم؟ راه حل این مشکل چیه؟ یا زودتر بخوابم یا خوابگاه بگیرم. دو ترمه دارم غر میزنم خط قائم شلوغه و دو ترمه که میتونستم خوابگاه بگیرم و نگرفتم. اون روز سر امتحان دیر رسیدم و استاد هم که بزرگ شدهی سیستم آموزشی انگلیسه هیچ جوره قبول نکرد که به من وقت اضافه بده و این تاخیر باعث شد که من امتحانم رو به بدترین شکل ممکن بدم ! درسی که واسش طی ترم این همه زحمت کشیدم. پنج شنبه صبح با دوستام ساعت 10 قرار داشتم و یک ربع به 12 رسیدم. چرا خودم رو در شرایطی قرار میدم که مجبور شم هی معذرت خواهی کنم و با استرس برم؟ چرا شبش که خاله داشت باهام حرف میزد بهش نگفتم من باید زود بخوابم صبح قرار دارم؟ چرا شب امتحان تا ساعت 2 میشینم چت میکنم با آقای صاد؟
از این همه منفعل بودن خسته شدم. چرا نرفتم رانندگیم رو پیگیری کنم که حداقل وقتایی که بابا با دوستاش میره سفر و ماشین میخوابه توی پارکینگ بتونم استفاده کنم؟ چرا نقاشی روی سفال و پارچه که از علایقم بوده همیشه رو دنبال نکردم؟ چرا خطاطی رو ول کردم؟ چرا شنا رو با اینکه داشتم دورهی حرفه ای میرفتم ول کردم؟ چرا کوه رفتن رو ادامه ندادم؟ چرا کتابهام رو نصفه نیمه میخونم؟ چرا دندون پزشکیم رو ول کردم و نرفتم ادامهی درمانم رو انجام بدم؟ چرا کلاس زبان رفتن رو پشت گوش انداختم همیشه؟ یا چرا همین کتاب گرامر این یوز رو که شروع کرده بودم رها کردم باز؟ با اینکه میدیدم چقدر داره کم کم به تقویت زبانم کمک میکنه. چرا موضوع پایان نامم رو انتخاب نمی کنم در صورتی که همین انتخاب نکردن هم خودش یه انتخابه !
برخلاف ظاهر آرومم یه بیقراری تو وجودم هست انگار. که باید درمانش کنم. همین کارهای نکرده و همین حسرت خوردن ها باعث ناراحتی و استرسم میشه. قبول دارم که خیلی وقتا رها کردم چون توی اون بازه پولش رو نداشتم. ولی با شناختی که از خودم دارم میدونم وقتی بخوام کاری رو انجام بدم هرطور شده باشه پولش رو جور میکنم. اگر بابت تاخیرهام مجبور نباشم هی اسنپ بگیرم و ده برابر کرایه تاکسی پول بدم، یا اگر غذاهام رو رزرو میکردم و مجبور نبودم هر روز پول غذا بدم احتمالا میتونستم پول هام رو سیو کنم تا برای مواردی که برام اولویت دارن هزینه کنم. یا خیلی هزینه های بی خود و بی جهتی و جوگیرانه ای که میکنم !
از بینظمی خودم کلافه ام. باید از یک جایی باهاش مقابله کنم.